شوت توپ

شوتبال

شوت توپ

شوتبال

آقای دایی! ببخشید شما؟

  آقای دایی! ببخشید شما؟

واقعا چرا مثل سردار نامه استعفایت را نمی‌نویسی تا برای یک بار هم شده با شجاعت تمام بگویید مقصر اصلی من هستم تا کسی سوال نکند آقای دایی ببخشید شما؟
به گزارش مشرق، هنوز آن نگاه پر از سوال یحیی گل‌محمدی در مراسم معارفه علی دایی در قاب تصویر مردمک چشم پاک نشده، ‌آن نمایش تلخ و انداختن شال قرمز به گردن بی‌سر و صدا‌ترین مربی جوان تاریخ پرسپولیس بیشتر شبیه یک سیرک بود تا تقدیر و تشکر از مرد جوانی که بدون داشتن هیچ چشمداشتی روی نیمکت پرحاشیه نشسته بود و ... هیچ.

آن روز نگاه یحیی پر بود از سوال‌های فراوان از مدیرعامل وقت که چرا بدون هیچ توجیهی رفیق قدیمی و یار غار تیم ملی در روزهای جوانی را بر او ترجیح دادند،‌ آن روز علی دایی باز هم کتف‌هایش را باز کرده بود، باز هم باد در صورت انداخته بود گویی که روی صندلی مربیگری بایرن نشسته! آن روز ذهن یحیی پر بود از چرا‌های بی‌پاسخ ولی کسی نبود تا در آن همهمه فراوان گل‌محمدی را دریابد. تنها دو یا سه خبرنگار تا مقابل در سالن کنفرانس کمپ تیم ملی آمدند و یحیی با همان لبخند‌های ملیح آنها را همراهی کرد، ‌صورتش مثل همیشه هیچ حرکتی نداشت و چهره‌اش به هیچ وجه به مربی رویایی رویانیان نمی‌خورد که به جای پروراندن افکار فوتبالی تنها دغدغه‌اش معضلات فرهنگی و سفرهای مارکوپولویی است.

او مربی‌ای را می‌خواست که بیشتر از یحیی اهل سر و صدا باشد، ‌دوربین‌ها بیشتر روی هر حرکتش زوم کنند و اگر زورش به بار فنی نمی‌رسد آنقدر نامش بزرگ باشد که دهان را پر کند. برای سردار سوخت بهترین نام علی دایی بود، مردی که امتحانش را یک بار روی نیمکت پرسپولیس پس داد،‌ مردی که هر بار مقابل سرخ‌ها قرار می‌گرفت با تمام ولع و حرص برای پیروزی مقابل محبوب سرخپوش مثل اسفند روی آتش بالا و پایین می‌پرید و خدای نکرده اگر تیمش مقابل پرسپولیس به گل می‌رسید مشت‌ها را گره می‌کرد و بر سر هواداران می‌کوبید.

این همان مدینه فاضله رویانیان بود که نصیب پرسپولیس شد. از آن روز تا حالا از آن نگاه‌های معنی‌دار یحیی و از آن ببخشید ببخشید گفتن‌های دایی آنقدر گذشته که دیگر حوصله‌ای نیست برای نوشتن ولی وقتی بعد از آخرین فرصت‌سوزی او مقابل تیم اهوازی می‌بینید هوادار پای گیرنده اشک می‌ریزد، مجبور می‌شوید خیلی چیزها را برای دایی یادآوری کنید.

در این موضوع که دایی در زمان بازی‌اش یکی از مفاخر فوتبال ایران و آسیا بود هیچ شکی نیست ولی آیا هر که شد نابغه توپ گرد می‌تواند سکاندار هم باشد یا نه؟ علی دایی باید بداند ذهن یک فوتبالیست با یک مربی زمین تا آسمان فرق می‌کند، ‌ذهن یک مربی سیال‌تر است، ‌برای هر 90 دقیقه یک برنامه دارد،‌بدنسازی تیم برایش اهمیت دارد،‌یک روانشناس است تا یک روانکاو، ‌یک شطرنج باز است تا یک سوپراستار و یک قمارباز است تا یک محافظه‌کار. دایی که دیگر موهای روی شقیقه‌اش سفید شده، ‌دایی که از ناتوانی فنی بطری نگونبخت آب را زیر پا له می‌کند،‌ دایی که هنوز نمی‌داند در تاریخ پرسپولیس ثابت شده با یک مهاجم نمی‌توان نتیجه گرفت،‌ دایی که فاصله بین خط هافبک و خط حمله‌اش را با چند تریلی هم می‌توان پر کرد و دایی که برای یک بازی حذفی نمی‌داند پنالتی‌زن‌های تیمش چه کسانی هستند، چرا باید روی نیمکتی جلوس کند که با حاشیه احساسات میلیون‌ها هوادار گره خورده؟

این علی دایی را چه کسی روی نیمکت نشاند که حالا پرسپولیس به «چه‌کنم چه کنم» افتاده است! علی دایی زمین و زمان را هم به هم بدوزد نمی‌تواند مرد موفقی در عرصه مربیگری شود، این را تصاویر پانوراما از ری اکشن‌ها او نشان می‌دهد،‌ دایی نمی‌داند با فریاد کشیدن از کنار زمین بازیکن شعور و دانش بازی‌اش بالا نمی‌رود، ‌بازیکن نمی‌داند پلان «ب» کدام است، پلان «الف» کدام! بازیکن نمی‌داند یا اینکه ذهنش نمی‌تواند یاری کند که چه تصمیمی بگیرد یا اینکه او را توجیه نکرده‌اند که چگونه بازی کند؟ چقدر سوال؟

اگر قرار باشد همه اینها را در یک کنفرانس مطبوعاتی از دایی سؤال بکنید بدون هیچ منطقی از شما می‌پرسد: ببخشید شما؟ شما اصلا خبرنگار ورزشی هستید؟ تا زمانی که این ببخشید ببخشید‌ها در پرسپولیس حاکم است، تا زمانی که خبرنگار، مربی را به چالش نکشد تیمی مثل پرسپولیس باید در چاه سردرگمی دفن شود و باز هم پروسه فصل بی‌سرانجام پشت سر هم تکرار. مگر آن روزها نبود که پرسپولیس به دلیل ضعف بدنی در 5 بازی متوالی از دقیقه 90 به بعد گل می‌خورد و بازیکنان بدن‌هایشان خالی می‌کرد سوال کردیم که چرا در جزیره کیش با یک برنامه بدنسازی اشتباه تیم را به این روز انداخته‌اید جواب نداد ببخشید شما؟!

حالا ما باید بپرسیم که آقای دایی ببخشید شما اصلا چرا به لجبازی‌های تاکتیکی خود اصرار دارید؟ چرا خریدهایتان هیچ گرهی را برای تیمی پرمهره باز نمی‌کنند؟ چرا بازیکن‌هایی که خستگی در ساق‌هایشان موج می‌زند و هزار و یک حاشیه نامربوط دارند، توبیخ نمی‌شوند؟ چرا آقای دایی؟ چرا وقتی تیمی را که خودت نبستی به راحتی آب خوردن هدایتش را قبول می‌کنی؟ چرا باخت‌هایت را به گردن داوری می‌اندازی؟ واقعا چرا مثل سردار نامه استعفایت را نمی‌نویسی تا برای یک بار هم شده با شجاعت تمام بگویید مقصر اصلی من هستم تا کسی سوال نکند آقای دایی ببخشید شما؟

منبع: روزنامه وطن امروز

فوتبالیست ها از همسرانشان می گویند + تصاویر


فوتبالیست ها از همسرانشان می گویند + تصاویر

خیلی ها می خواهند بدانند که زندگی خصوصی ستارگان میلیون دلاری فوتبال چگونه است، آنها در ارتباط با همسرشان چگونه برخورد می کنند و چه نظری نسبت به همسرشان دارند.
برترین ها: خیلی ها می خواهند بدانند که زندگی خصوصی ستارگان میلیون دلاری فوتبال چگونه است، آنها در ارتباط با همسرشان چگونه برخورد می کنند و چه نظری نسبت به همسرشان دارند، از طرفی همسران آنان هم باید خیلی حواسشان به شوهرهای شان باشد، چرا که آنها آدم های مطرحی هستند و حاشیه های بیشتری نسبت به افراد عادی آنان را فرا گرفته است. گرچه در بین این فوتبالیست های مطرح بین المللی هستند کسانی که طعم جدایی را چشیده اند. آنچه در ذیل می خوانید مطالبی گرد آوری شده از نظر فوتبالیست ها در مورد همسرانشان است.


لیونل مسی: همسرم بهترین هدیه خداوند است

اخبار,اخبار ورزشی,فوتبالیست ها

مطرح ترین فوتبالیست این روزهای دنیا می گوید، همسرم بهترین هدیه ای است که خداوند به من داده و بعد از همسرم، تولد فرزندم، که او هم هدیه ای دیگر از جانب خداوند بوده است، همسرم با اینکه مانند خودم سن و سال زیادی ندارد، ولی از پختگی و درایت خوبی برخوردار است و همین باعث شده تا در زندگی درک متقابل و خوب از یکدیگر داشته باشیم.

جرار دپیکه: همسرم یک ستاره است

اخبار,اخبار ورزشی,فوتبالیست ها

جرارد پیکه، مدافع تیم بارسلونا و اسپانیا می گوید: همسرم ستاره زندگی من است. در ابتدای زندگی مشترکمان خیلی از نزدیکانم به من می گفتند که زندگی شما دوام نخواهند داشت ولی خوشبختانه من در انتخاب خود اشتباه نکرده بودم و همسرم همانطور که انتظار داشتم در رفتار و اخلاق نیز یک ستاره بود. حالا ما یک خانواده کامل هستیم و میلان (پسرم) باعث شده است تا زندگی مان دوام بهتری داشته باشد. زحمات همسرم باعث شده است تا ما یک خانواده دست و خالص را داشته باشیم.
 

ادامه مطلب ...

نکونام:آقایان از رفتن من ناراحتند؟

نکونام:آقایان از رفتن من ناراحتند؟دوستانتان که بشکن می‌زدند/باعث جدایی من شما هستید نه کروش

ورزش > لیگ برتر - نکونام خدا را شکر می کند که با رفتنش استقلال سراپا حمله شده است!

سعید اکبری: جواد نکونام که پس از جدایی از استقلال سکوت کرده بود، روز گذشته سکوت خود را شکست. این اتفاق زمانی افتاد که استقلالی‌ها تلاش کردند تا انتقال این بازیکن را به کارلوس کروش، سرمربی تیم‌ملی ربط دهند و به نوعی رفتن او را تقصیر سرمربی تیم‌ملی بیندازند. هر چند کروش و کفاشیان نسبت به این حرف واکنش نشان دادند اما این گفته قلعه‌نویی که «از رفتن نکونام من بیشتر از همه ضرر کردم» باعث شد تا کاپیتان تیم‌ملی نتواند بیش از این سکوت کند. او می‌گوید: «قصد نداشتم مصاحبه کنم اما در این مدت حرف‌هایی زده شد که درست نبود. عوامفریبی دیگر کافی است. این تاکتیکی قدیمی است برای فرار از انتقادها که دیگران را جلوی هواداران قرار بدهیم و خودمان را تبرئه کنیم. کسانی که می‌گویند از رفتن نکونام بیشترین ضرر را ما دیدیم، بهتر است از دوستان‌شان بپرسند که چرا یک سال خدا خدا می‌کردند تا من از استقلال جدا شوم؟ همان‌ها که امروز می‌گویند نکونام نباید می‌رفت، می‌توانند از دوستان نزدیک‌شان بپرسند که چرا موقع رفتن من از استقلال بشکن می‌زدند و شادى می‌کردند. دوستان محترم که حالا این حرف‌ها را می‌زنند، یاد روزی بیفتند که می‌گفتند با حضور نکونام استقلال خوب بازی نمی‌کند و اگر از استقلال برود، راحت‌تر هستیم. من از همان موقع می‌دانستم که مشکلم فنى نیست چون در تیم ملى بهترین بازی‌هایم را انجام می‌دادم. در واقع مشکل مسائلى بود که اگر بگویم همین چند نفر هم به ورزشگاه نمی‌آیند.»

آقایان مگر نگفتند از استقلال برو؟!

نکونام جدایی از استقلال را برخلاف میل باطنی‌‌اش می‌داند. او در ادامه توضیح می‌دهد: «آقایان این مسائل را نمی‌توانند کتمان کنند. اگر امروز چنین حرف‌هایی را می‌زنند، به خاطر این نیست که بگویند ضرر کرده‌اند بلکه می‌خواهند فشار را از روی خودشان بردارند و تقصیر را گردن دیگران بیندازند. من می‌گویم فقط با مردم و طرفداران صادق باشید. مگر بدون جلسه با من نگفتید از استقلال برو و فقط براى صدور رضایت‌نامه من آمدید؟ چطور حالا بانی جدایی من از استقلال دیگران شده‌اند؟ خیلی حرف‌ها را در دلم نگه داشته‌ام ولی اگر مجبور شوم آنها را به زبان می‌آورم. مشکل من در استقلال پول نبود که اگر دنبال پول بودم به این تیم نمی‌آمدم تا بعد از یک‌سال بروم. آمدم که با لباس استقلال از فوتبال خداحافظى کنم ولى نگذاشتند چون جلوى کارهاى دوستان‌شان را تا حدود زیادی گرفتم و نگذاشتم به برخی از بازیکنان جوان بیش از این ضربه بزنند. اگر من دنبال پول بودم ابتدای فصل پارسال با الغرافه که 5 میلیارد تومان پول می‌داد، قرارداد می‌بستم. آقای فتح‌ا...‌زاده هم شاهد این پیشنهاد است. عامل جدایی من از استقلال فقط و فقط شما بودید. مجبورم کردید که از استقلال جدا شوم و چون دوست نداشتم در ایران برای تیم دیگری بازی کنم، راهی کویت شدم. حتى می‌توانستم راهى الریان شوم ولى به‌خاطر هواداران نرفتم چون نمی‌خواستم روبروى تیم محبوبم در آسیا بازى کنم. مسئولان الریان تا لحظه آخر عقد قراردادم با الکویت با مدیر برنامه‌هایم در تماس بودند ولی گفتم به هیچ‌وجه به آن تیم نمی‌روم وگرنه امروز من به جای بازیکن پورتو که به تازگی به این تیم ملحق شده، در آن تیم بازی می‌کردم.»

حقیقت را به مردم بگوئید  ادامه مطلب ...