شوت توپ

شوتبال

شوت توپ

شوتبال

انتقال جنازه تختی از هتل آتلانتیک


صحنه بازسازی شده انتقال جنازه تختی از هتل آتلانتیک و گزارش ساواک: مردم می گویند "تختی ما کشته شد"

شفقنا ورزشی – نگاهی به گوشه ای از اسناد ساواک درباره مرگ جهان پهلون تختی + صحنه بازسازی شده انتقال جنازه تختی از هتل آتلانتیک

غلامرضا تختی – ۱۷ دی ۱۳۴۶ – هتل آتلانتیک، تهران |

Gholamreza Takhti – ۷ January 1968 – Atlantic Hotel, Tehran | Detail

سند ۳۵ | خیلی محرمانه |منبع: اتفاقی |تاریخ وقوع:۱۷ / ۱۰ / ۱۳۴۶|تاریخ گزارش: ۱۹ / ۱۰ / ۱۳۴۶

موضوع: خـودکشی غلامرضـا تخــــتی قهــــرمان کشتی ایران

تختی قهرمان کشتی ایران از تاریخ ۱۵ / ۱۰ /۱۳۴۶ در هتل آتلانتیک اقامت داشت و در شب ۱۷ / ۱۰ / ۱۳۴۶ با مادهی سمی خودکشی نمود و موقعی که نماینده و دادستان در معیت مأمورین انتظامی از اتاق نامبرده بازدید مینمایند از جیب کت وی وصیتنامه ای به دست میآید که در آن نوشته است در جریان مرگ من هیچکس مقصر نیست و برادرش را قیم خود معرفی و در تقویم بغلی وی ضمن بررسی مشاهده میشود که نوشته چون با همسرم اختلاف خانوادگی داشتم چندین مرتبه به مادر همسرم مراجعه کردم. ایشان به من اظهار داشت من از ابتدا با این ازدواج موافق نبودم و نمیدانم چرا دخترم با تو بچه گدا ازدواج کرد و حال زندگی ام مثل یهودی سرگردان شده است. ضمناً جسد نامبرده برای کالبدشکافی به پزشکی قانونی حمل گردیده است.

سند ۳۶|خیلی محرمانه|منبـــع : ۵۸۱|تاریخ وقوع: ۱۸ / ۱۰ / ۱۳۴۶|تاریخ گزارش: ۱۹ / ۱۰ / ۱۳۴۶

موضوع: خـودکشی غلامرضـا تخــــتی قهــــرمان کشتی ایران

موضوع خودکشی غلامرضا تختی قهرمان سابق کشتی به سرعت در همه جا پخش شد. بعد از آنکه جسد او را به پزشکی قانونی منتقل کردند گروه زیادی از عناصر جبهه ملی، بازاریان، ورزشکاران و مردم رهگذر در جلوی پزشکی قانونی اجتماع کرده بودند. در این اجتماع اظهار نظرهای مختلفی میشد که همه ی آنها در اطراف موضوع «تختی خودکشی نکرده بلکه او را کشته اند» دور میزد. [...] گروه دیگری میگفتند: «تختی بچه نبود که بر سر یک مقدار اختلافات جزیی خانوادگی دست به خودکشی بزند او یک قهرمان بود و اگر زنش بد می بود طلاقش میداد.» […] حتماً او را در جای دیگری مسموم کرده اند و بعد جسدش را به هتل آتلانتیک آورده اند.» […] هنگامی که جسد تختی به گورستان منتقل میشد ابتدا چند نفر شعار «تختی ما کشته شد.» را زمزمه کردند و بعد این شعار به طور ناخودآگاه همگانی شد و همهی مردم این شعار را میدادند.

سند ۶۹|خیلی محرمانه|منبـــع : ۴۰۲|تاریخ وقوع: از چند روز قبل|تاریخ گزارش: ۲۶ / ۱۰ / ۱۳۴۶

موضوع: شایعــات در مورد مــــرگ تخـــتی

[…] عده ای از مردم نیز اظهار میدارند چه دلیل دارد که پزشکی قانونی نوع سمی که تختی به وسیله ی آن خودکشی کرده تاکنون افشا ننموده و اضافه میکنند که جسد تختی را در هتل به طرزی یافتند که پتو بر روی خود داشته و چنانچه سم خورده باشد مسلماً تشنجاتی به وی دست میدهد و در اینجا این سؤال پیش میآید که به چه ترتیب پتو را بر روی خود کشیده است.

فاطمی نــــــویسی، عباس، زندگی و مرگ جهـان پهلـوان تخــــتی در آییـــنه ی اسناد، تهران: جهان کتاب،۱۳۷۷، بخش اسناد، صص ۳۵-۶۹. شابک: ۶-۴-۹۰۳۱۱-۹۶۴٫

منبع: بیست 

ادامه مطلب ...

عکس کری بهنوش بختیاری برای آبی ها

عکس کری بهنوش بختیاری برای آبی ها

عکس کری بهنوش بختیاری برای آبی ها
سایت گل: جشن پنجاه سالگی باشگاه پرسپولیس میهمانان ویژه ای را داشت. یکی از این میهمانان بهنوش بختیاری بازیگر سینما و تلویزیون بود.

او که بارها نشان داده از آن پرسپولیسی های دو آتشه است در جشن مزبور با مانتو و روسری قرمز و البته موهایی به این رنگ به جمع حاضر شد و همانطور که در عکس می بینید یک کری خاص هم قبل از دربی برای آبی ها خواند.


نکونام و استقلال به آخر خط رسیدند


نکونام و استقلال به آخر خط رسیدند؛ پایان عجیب برای قزل آلای آبی


شفقنا ورزشی- «امروز خیلی راحت به من گفتند می‌توانی جدا شوی و وقتی من دیدم اینگونه راحت خواهان رفتن من هستند خود من هم تصمیم گرفتم از استقلال بروم. اصلا انتظار نداشتم اینقدر راحت به من بگویند برو ولی فتح الله‌زاده الان حرف‌هایی می‌زند که شاید اگر در جلسه شب گذشته مطرح می‌شد قضیه فرق می‌کرد.»

به گزارش خبرنگار شفقنا ورزشی، این سخنانی است که جواد نکونام با ناراحتی زیادی در برنامه ۹۰ زد تا استقلالی‌ها و حتی پرسپولیسی‌هایی که در پای تلویزیون‌های خود نشسته بودند، هاج و واج بمانند و با خود بگویند که «استقلال چرا به راحتی کاپیتان تیم ملی را از دست دادند» حالا این سئوال، یکی از مبهم‌ترین سئوال‌هایی است که اذهان اهالی فوتبال را به خود مشغول کرده است و آن‌ها به خود می‌گویند که «این اتفاق هم از آن اتفاقهایی است که فقط در فوتبال ایران رخ می‌دهد»

این جدایی در شرایطی صورت گرفت که نکونام کاپیتان تیم ملی فوتبال است، تیمی که قرار است ۵ ماه دیگر عازم جام جهانی باشد و چه کسی است نداند که «استقلالی بودن کاپیتان تیم ملی در جام جهانی» افتخاری بسیار بزرگ برای استقلال بود که آن‌ها به راحتی این «امتیاز» ارزشمند را از دست دادند. این در حالی است که ۵ پرسپولیسی تا به حال در جام جهانی بازوبند کاپیتانی را به عهده داشتند. علی پروین ۳ بازی در برابر هلند، اسکاتلند و پرو در جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین، نادر محمد خانی مقابل یوگوسلاوی و احمد رضا عابدزاده برابر آمریکا و آلمان در جام حهانی ۱۹۹۸ فرانسه، علی دایی ۲بار برابر مکزیک و آنگولا و یحیی گلمحمدی یک بار در بازی با پرتغال به عنوان کاپیتان زود‌تر از دیگران وارد زمین شده بودند. با این تفاصیل استقلالی‌ها باید منتظر بمانند تا شاید، تاکید می‌شود شاید در آینده یکی استقلالی در جام جهانی کاپیتان تیم ملی فوتبال باشد.

درباره جدایی نکونام از استقلال شنیده می‌شود که یکی از معاونین باشگاه بنا به دلیلی که برای کمتر کسی روشن است، به شدت مخالف حضور او بود و دقیقا به همین دلیل بود که شرایط را به نوعی مدیریت کرد تا نکونام، با وجود نیاز استقلال به مهره‌های کارآمد برای حضور در سه میدان لیگ، جام حذفی و البته لیگ قهرمانان آسیا به راحتی از این تیم جدا شود.

شنیده‌های خبرنگار شففنا ورزشی حاکی از آن است که کاپیتان تیم ملی که در یک سال و چند ماه حضورش در استقلال حاشیه‌های زیادی را تجربه کرد، اینطور گفته است که «از‌‌‌‌ همان اول هم عده‌ای نمی‌توانستند پیراهن آبی را در تن من ببینند و به همین دلیل حاشیه‌های زیادی برای من به وجود آوردند و از هیج تلاشی برای تخریب و به هم زدن تمرکزم کوتاهی نکردند» حالا سئوال این است که «عده» مورد نظر نکونام چه کسانی هستند و چرا نمی‌خواستند او که به تعبیر فتح الله‌زاده «قزل آلای» نقل و انتقالات سال گذشت بود، در استقلال موفق نشود.

نکته جالب، اما این است که نکونام در شرایطی پیش از فصل قرارداد خود با استقلال را تمدید کرد که دقایقی بعد از قهرمانی این تیم در لیگ بر‌تر با صراحت اعلام جدایی کرده بود و حتی با تراکتورسازی هم به توافق رسیده بود که علی فتح الله‌زاده در ساعات پایانی فصل نقل و انتقالات قراردادش را تمدید کرد تا آن موقع عنوان کند که خبر خوبی برای طرفدارن دارد که چیزی به غیر از ماندن کاپیتان تیم ملی در استقلال نیست.

«دوست نداشتم از استقلال بروم، مثلا منتظری وقتی از استقلال رفت دیدید که از چه القابی در مورد این بازیکن استفاده کردند و حتما لیاقت این را داشت که این لقب‌ها به او داده شود ولی در مورد من خیلی راحت گفته‌اند که می‌تواند برود.»

این اظهارات چهره‌ای است که سومین کاپیتان با سابقه تیم ملی است و در اهواز گل قهرمانی را زد تا در بازگشت به فوتبال باشگاهی ایران قهرمانی را تجربه کند.

عناوین یادداشت ها 



تغییر نام ورزشگاه مشهد توسط رهبر

تغییر نام ورزشگاه مشهد توسط رهبر

تغییر نام ورزشگاه مشهد به‌نام «غلامرضا تختی» توسط آیت‌الله خامنه‌ای

سیاست > رهبری - پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری روایتی از تغییر نام ورزشگاه مشهد توسط آیت الله خامنه ای منتشر کرد.

استادیوم تختی مشهد قبل از انقلاب «سعدآباد» نام داشت. همزمان با اوج‌گیری مبارزات انقلابی، اقشار مختلف مردم مشهد به خصوص فرهنگیان این شهر در تاریخ ۱۳۵۷/۸/۱۶ اجتماعی بزرگ در این استادیوم برگزار کردند. سخنران این برنامه آیت‌الله خامنه‌ای بودند که در بخشی از سخنان‌شان نام این استادیوم محل تجمع را به نام مرحوم «غلام‌رضا تختی» تغییر دادند. بعد از این سخنان، مردم با تکبیر و صلوات، این مسأله را تأیید می‌کنند و نام این ورزشگاه از آن پس تغییر می‌کند.

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR این بخش از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در این تجمع بزرگ بیان شده بود، به‌مناسبت سالروز درگذشت جهان‌پهلوان غلام‌رضا تختی، برای اولین‌بار منتشر می‌کند:

«بعضى از برادران ما از دو، سه روز قبل از این‌که سخن از تشکیل این انجمن باشکوه و عظیم در این مجمع مى‌شد، اظهار مى‌کردند که این تاکنون بهترین اجتماعى است که در این محل تشکیل شده. تا حالا هر چه اجتماع در این‌جا بوده، یا لااقل بیشترین اجتماعاتى که در این‌جا تشکیل شده است، اجتماعاتى بوده است مخدِّر یا مخرّب یا وقت‌گیر یا وقت‌کش و خلاصه براى سرگرم کردن و بازداشتن مردم.
جامعه‌ى ورزشکاران و به خصوص جامعه‌ى کشتى‌گیران و همچنین همه‌ى ورزشکاران مسلماً مانند دیگرِ برادران و خواهران خود از این رنج مى‌برده‌اند که یک چنین منطقه‌اى در شهر و یک چنین فضائى و این چنین تجهیزاتى هرگز نمى‌توانسته است با آرمانهاى مذهبى و ملى آنها هماهنگ باشد. حتى تاکنون نمى‌توانستند یک قهرمان محبوبشان را - اجازه بدهید به توصیه‌ى برادران بگویم یک پهلوان محبوبشان را، اسم قهرمان را تکرار نکنیم - یک پهلوان محبوبشان را که نمودار آزادگى جمع ورزشکار این ملت بوده است، نمى‌توانستند از او یک عکس حتى در این محوطه‌ى وسیع نصب کنند، نمى‌توانستند حتى نام او را بیاورند، زیرا جرم او این بود که سالها پیش - سالها پیش شاید حدود دوازده، سیزده سال پیش - این احساسى را که امروز همگانى شده است، داشت. در این محیط احساس خفگى مى‌کرد و این احساس را بروز مى‌داد و به خاطر همین {و به خاطر همین‌} شجاعتها و شهامتها بالأخره جان خود را از دست داد.
برادران ما، هم جامعه‌ى معلمین، که میزبانان ما و میزبانان بسیار عزیز ما هستند و سپاس همه‌ى ما بر آنها و نثار آنها و همچنین جامعه‌ى ورزشکاران و به خصوص کشتى‌گیران پیشنهاد کردند، من این پیشنهاد را در معرض میل و دید برادران و خواهران مى‌گذارم، اگر خواستید تصویب مى‌کنید و اگر تصویب کردید، حق با مردم است، حق با ملت است، همان، خواهد شد. پیشنهاد مى‌کنند که این استادیوم را به نام پهلوان غلامرضاى تختى نامگذارى کنید. بهتر از این «صحیح است» و بهتر از این تصدیق، هیچ عامل و موجبى براى چنین نامگذاریهایى وجود ندارد. غالباً نامگذاریها بر اساس یکسِرى اعمال غرضها و اعمال نفوذها و یکسرى تصمیم‌هاى فردى انجام گرفته. در هیچ نامگذارى‌اى این همه آحاد جمعیت یک‌زبان و یک‌نفس تصمیم نگرفتند و حالا که شما تصمیم گرفتید، حالا که خواستید، من با اجازه‌ى شما و از طرف همه‌ى مرد و زنى که در این‌جا حضور دارند و نیز چند برابر این جمعیت که امروز راه بر آنها بسته شد و به آنها اجازه‌ى شرکت در این مجلس داده نشد و مى‌دانم همه با ما همصدا هستند، با اجازه‌ى همه‌ى شما و از طرف همه‌ى شما این محل را نامگذارى مى‌کنم به استادیوم غلامرضاى تختى.»


عناوین یادداشت ها